اهمیت واقعه مباهله
پس از فتح مکه در سال هشتم هجرى و درخشش قدرت اسلام در جزیرةالعرب، پیروان دیگر ادیان و مذاهب و رهبران و رجال سیاسى و مذهبى توجه خاصى به اسلام و مسلمانان و به کانون این قدرت عظیم یعنى مدینةالرسول پیدا کردند. این امر زمینه مناسبى را براى نشر و گسترش شعاع اسلام تا اقصى نقاط حجاز و حتى خارج از آن فراهم آورد و پیامبر اسلام توانست از این فرصت بخوبى استفاده کند و با ارسال نامهها و نمایندگان ویژه به رؤساى بلاد و زمامداران کشورها آنها را به پذیرش اسلام و یا به رسمیت شناختن دولت اسلامى و التزام به مقررات آن فرا خواند .
در سال نهم هجرى به تدریج هیئتهاى نمایندگى طوائف و قبائل عرب به حضور رسولخدا مىرسیدند و این سال را مورخین «عام الوفود» نام نهادهاند. نامه رسولخدا به مسیحیان نجران از جمله نامههاى ارسالى آن حضرت بود که گروهى از بزرگان و اشراف نجران را به مدینه کشاند. پیام اصلى این نامه اعلام رسالت رسولخدا و دعوت از اسقف یا اسقفهاى نجران و مردم مسیحى آن منطقه به آیین اسلام بود. اما در صورتى از پذیرش اسلام امتناع ورزند یا باید مقررات ویژه پرداخت جزیه به حکومت اسلامى را بپذیرند و یا آماده جنگ شوند.
مخاطب مستقیم این نامه اسقف یا اسقفهاى نجران بودند و این لفظ از آن رو بر آنها اطلاق مىشد که سمت پیشواى دینى بودن مردم را بر عهده داشتند و اسم خاص براى شخص یا اشخاصى به شمار نمىآمد.
در زمان کتابت نامه رسولخدا به اسقف نجران، مردم این منطقه دو دسته بودند مسیحیانى که پیامبر نمایندگان خود را به همراه نامهاى به سوى آنان فرستاد و مشرکانى که خالدبن ولید از جانب پیامبر به سوى آنها آمد و این گروه از ساکنین نجران سرانجام مسلمان شدند و به حضور رسولخدا نیز رسیدند. 1
این هیئت بلندپایه چون در مذاکرات شفاهى با آن حضرت به تفاهم نرسیدند و از سر لجاج پاسخ آن حضرت به سؤالات اعتقادى خود را قانعکننده ندانستند .
پیشنهاد دیگرى از سوى رسولخدا دریافتند مبنى بر این که اکنون که هر طرف خود را محق و دیگرى را باطل مىشمارد بیایید عزیزان خود را جمع کنیم و دست به دعا برداریم و خداى خویش را بخوانیم و هر یک بر دیگرى نفرین کند تا ببینیم خداوند نداى کدام طرف را پاسخ مىدهد و آشکار شود چه کسى در ادعاى خود دروغگویى بیش نیست. این عمل که در لغت عرب مباهله نامیده مىشود، راهى جدید بود که به نص آیه 61 سوره آلعمران انجام شد .
«فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنةالله على الکاذبین »
پیامبر اسلام از سوى خداوند بدان مأمور گشت و براى پایان بخشیدن به مجادلات هیئت نصارى با آن حضرت و اقناع عوام و خواص از مسلمانان و مسیحیان از هر منطق و استدلالى بهتر و رساتر بود. ولى به گواهى همه منابع تاریخى مسیحیان نجران پس از قبول این پیشنهاد چون به میعادگاه وارد شدند و نشانههاى حقانیت رسولخدا را در دعوت خویش مشاهده کردند از اقدام بدین کار منصرف شدند و به پرداخت جزیه و امضاى صلحنامهاى که رسولخدا شروط آن را مشخص مىساخت، تن در دادند.
مباهله در عرف و لغت عرب
واژه مباهله مشتق از ماده «بهل» است. گفته مىشود «بهلهالله» یعنى «لعنهالله» 2ولى مباهله با ملاعنه این تفاوت را دارد که «لعن » عبارت است از دعا به ضرر شخص که از رحمت الهى دور باشد و «بهل» اجتهاد در لعن است و لذا کسى که اصرار و التماس در دعا و نفرین داشته باشد «مبتهل» است.3
در ذیل آیه 61 سوره آلعمران در تفسیر واژه «نبتهل» مفسرین متقدم گفتهاند که در معناى ابتهال دو قول است : اول آن که به معناى التعان است و دوم آن که به معناى دعا کردن بر ضد شخص دروغگو و طلب هلاکت اوست که این شبیه لعن است. 4 و روشن است که این دو معنا بسیار نزدیک به هم هستند.
این معنا در عرف عرب و نزد پیروان ادیان آسمانى معنایى کاملا شناخته شده بود و دعوت پیامبر اسلام از مسیحیان به مباهله دعوت به کارى بدیع و فتح بابى جدید براى اثبات حق و ابطال باطل نبود. از این رو مىبینیم که مسیحیان نجران خیلى طبیعى با آن برخورد کردند و حتى وقتى پیامبر اسلام بر سر زانوان خود نشست و دست به دعا برداشت ابوحارثه اسقف بزرگ مسیحیان گفت :
«جثى والله کما جثى الانبیاء للمباهلة ؛ او همانند انبیا براى مباهله نشسته است . »5
از اینجا معلوم مىشود که مسیحیان توسل جستن به مباهله را از مختصات پیامبر اسلام به شمار نیاورده بودند و او را در این جهت دنبالهروى انبیاء الهى مىدانستند.
در حقیقت «مباهله » واژه ای عربی است و معنای آن رها کردن و قید و بندی را از چیزی برداشتن است. یکی از معانی آن به حال خود گذاشتن حیوان مادّه و نبستن پستان اوست تا بدین وسیله نوزادش بتواند به راحتی شیر بنوشد. در زبان عربی به این حیوان مادّه «باهل» گفته می شود.6
امّا این واژه در اصطلاح به معنای نفرین کردن دو نفر یا دو گروه به یکدیگر است ؛ به گونه ای که افرادی که با هم درباره یک مسئله مهم دینی، مذهبی و... با یکدیگر گفت وگو و اختلاف دارند، در یک جا جمع شوند و به درگاه الهی تضرع کنند و از خداوند بخواهند که فرد دروغگو یا ظالم را رسوا سازد و یا بر او عذابی نازل فرماید.
مقطع زمانى واقعه مباهله
سیدبن طاووس در تعیین روز مباهله بیست و یکم و بیست و چهارم و بیست و هفتم ماه ذىحجة را نقل یاد کرده واصح آنها را بیست و چهارم ذىحجة دانسته است7 و سپس همین روز را به عنوان روز خاتم بخشى امیرالمؤمنین و نزول آیه ؛
«انما ولیکم الله....» معرفی می کند .
مناظره ی مسیحیان با پیامبر (ص)
مسیحیان نجران با آن حضرت به بحث و مناظره نشستند و مسائلى چند از آن حضرت پرسیدند .
از آن حضرت پرسیدند نظر شما درباره بزرگ ما حضرت مسیح چیست ؟ پیغمبر فرمود : او بنده خدا بود که او را برگزید و بهخود مخصوص گردانید .
پرسیدند : آیا براى او پدرى سراغ دارى که از او به وجود آمده باشد ؟ حضرت فرمود : وجود او به سبب زناشویى نبوده تا پدرى داشته باشد .
پرسیدند پس چگونه مىگویى که او بنده آفریده شده خدا بود با این که تو تاکنون بنده آفریده شدهاى ندیدهاى جز این که از راه زناشوئى به وجود آمده و داراى پدر مىباشد ؟
اینجا بود که خداوند پاسخ آنها را داد و آیاتى از سوره آلعمران بر پیغمبر نازل شد که « ان مثل عیسى عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون * الحق من ربک فلا تکن من الممترین * فمن حاجک... على الکاذبین » پس پیغمبر خدا آنان را به مباهله دعوت کرد و فرمود که خداوند به من خبر داد که پس از مباهله هر کسى که بر باطل است عذاب بر او نازل خواهد شد و بدین وسیله حق از باطل جدا خواهد شد. 8
سرانجام قرار مباهله گذاشته شد و چنان که ظاهر آیه مباهله نشان مىدهد و بیشتر منابع نیز تصریح دارند دعوت به مباهله از سوى پیامبر بود نه از سوى مسیحیان9 و در برابر این پیشنهاد آنان به مشورت نشستند و نظرشان بر آن شد که تا صبح روز دیگر از آن حضرت مهلت بگیرند پس چون به نزد همراهان خود بازگشتند اسقف آنان گفت فردا به محمد صلى الله علیه وآله وسلم بنگرید اگر با فرزندان و خاندان خود آمد از مباهله با او بپرهیزید ولى اگر با اصحاب و یاران خود آمد با او به مباهله برخیزید که او بر چیزى نیست. 10
روز موعود
دست حسن در دست پیامبر و حسین در آغوش او و فاطمه پشت سر آن حضرت و على پشت سر فاطمه قرار داشت و رسول خدا بدانان فرمود که چون من دعا کردم شما آمین بگویید. 11
مسیحیان نجرانی وقتی حقانیت رسول را مشاهده کردند ، از مباهله خودداری کرده و به مصالحه راضی شدند .
پىنوشتها:
1) احمدى میانجى / على / مکاتیب الرسول / ج 2 / ص 492
2) الطریحى / شیخ فخرالدین / مجمعالبحرین / ماده «بهل»
3) جزائرى / سید نورالدین و ابوهلال عسکرى/ معجمالفروق اللغویة / ص 466
4) الطوسى / التبیان فى تفسیر القرآن / مجمعالبیان
5) شیخ طبرسى / مجمعالبیان / ذیل آیه مباهله
6) راغب الاصفهانی / مفردات الفاظ القرآن / ص149(مادّه بهل)
7)الارشاد / ج 1 / ص 515
8) شیخ مفید / الارشاد / ج 1 / ص 222
9) سیدبن طاووس / اقبال الاعمال / ص 511
10) همان / ص 612
11) زمخشرى / الکشاف / ذیل آیه مباهله ؛ تفسیر ثعلبى / ذیل آیه مباهله
منابع :
1 – مجله ی طلوع / ش 10 و 11
2- فصلنامه مشکوة / ش83
3- مجله ی مبلغان / ش 40
نوشته شده توسط مهراد شاهی در چهارشنبه 89/9/10 ساعت 11:57 صبح موضوع | لینک ثابت
آخرین نوشته ها
درباره وبلاگ
مهراد شاهی
این وبلاگ می کوشد که به آشنایی بیشتر مردم با مذهب خود کمک کند
فهرست اصلی
نوشته های پیشین
سایر امکانات
POWERED BY